تاریخچه یونان باستان در این مطلب آشنا شوید.
-
فلسفه و علم در یونان
براساس اکتشافات و علوم تمدنهای مصر و بینالنهرین در میان سایر تمدنها، یونانیان باستان یک فرهنگ فرهیخته، فلسفی و علمی را توسعه دادند. پرسوجو کردن و به دنبال دلیل بودن یکی از اصول اساسی فلسفه یونان باستان بود.
چنین چیزی بر منطق تاکید نمود و از ایدهی مشاهدات بیطرف و منطقی جهان طبیعی حمایت کرد. یونانیان در علوم و ریاضیات نیز سهم عمدهای داشتند. ما ایدههای اساسی خود را در مورد هندسه و مفهوم اثبات اصول ریاضی را مدیون ریاضی دانان یونان باستان مانند: فیثاغورس، اقلیدس، ارشمیدس هستیم.
برخی از اولین مدلهای نجومی بهوسیله یونانیان باستان ابداع شده است که سعی در توصیف حرکت سیارهها، محور زمین، سیستم خورشید مرکزی (مدلی که خورشید را در مرکز منظومه خورشیدی قرار میدهد) دارند.
بقراط، شخصی دیگر از اهالی یونان باستان، مشهورترین پزشک در دوران باستان است. وی یک دانشکده پزشکی تاسیس کرد، رسالههای پزشکی زیادی نوشت و بهدلیل تحقیقات منظم و تجربی که روی بیماریها و درمان آنها داشت، بهعنوان بنیانگذار طب مدرن شناخته میشود.
سوگند بقراط، یک استاندارد پزشکی برای پزشکان، بنام وی نامگذاری شده است. فرهنگ فلسفی یونان در گفتوگوهای افلاطون که سبک پرسشگری سقراط را به شکل نوشتاری تبدیل کرد، نمونهای از آن میباشد.
-
پولیس یونان
دولتهای یونان شکلهای مختلف حکمرانی را با ساختارها و نقاط قوت سیاسی بسیار متفاوت توسعه دادند. استعمار یونان منجر به گسترش زبان و فرهنگ یونانی شد، اما منجر به تنش با همسایه خود یعنی امپراطوری پارس شد که در جنگهای پارسی به اوج خود رسید.
قلمرو یونان کوهستانی است در نتیجه، یونان باستان از مناطق کوچکتری تشکیل شده بود که هر کدارم دارای گویش و ویژگیهای فرهنگی و هویت خاص خود بودند.
منطقه گرایی و درگیریهای منطقهای از ویژگیهای بارز یونان باستان بود. شهرها معمولا در درههای بین کوهها یا دشتهای ساحلی قرار داشتند و بر حومه اطراف خود تسلط داشتند. به گفته هومر شاعر افسانهای، که درباره اسالت تاریخی وی بحث شده است، حدود ۱۲۰۰ قبل از میلاد، مایکنیها درگیر جنگ با شهر تروا در آناتولی بودند که جنگ تروا نامیده میشود. همانطور که هومر در اثر مشهور خود، ایلیاد، نوشت اقوام دریایی مختلف خارجی شروع به حمله به شهرکهای میکینیایی کردند و این باعث شد که ساکنان این کشور به جزایر اژه، آناتولی و قبرس مهاجرت کنند. در آن زمان به نظر میرسید که نوشتن ناپدید شده است و زندگی در شبه جزیره یونان و جزایر یونان همراه با درگیریهایی بود و بی ثباتی این کشور را فرا گرفته بود.
این بی ثباتی زمینه ظهور دولت- شهرهای یونان بود. بدون یک دولت قدرتمند و متمرکز، ارگانهای کوچکتر حاکم، نظم سیاسی ایجاد کردند.
بیشتر بخوانید: تاریخچه سانتورینی؛ جزیرهای افسانهای از تمدن و طبیعت
با گذشت زمان، پولیس- جمع پلیس – به مراکز شهری تبدیل شدند که قدرت و نفوذ آنها به مناطق کشاورزی اطراف که منابع را تامین و مالیات میپرداختند، گسترش یافت.
در حدود ۸۰۰ سال قبل از میلاد مسیح پلیسهای بسیاری وجود واشت که به طور مستقل عمل میکردند. هر دولت شهری شکل متفاوتی از حکومت را ایجاد میکرد، از سلطنت جوها و الیگارشیها گرفته تا جوامع نظامی گری و دموکراسیهای مختلف.
سلطنتها گاه توسط یک حاکم مستبد اداره میشد که از هیچ قانون تعیین شدهای پیروی نمیکرد. الیگارشیها نیز گروههای کوچکی از افراد قدرتمند بودند که دولت شهر- ایالت – را اداره میکردند. الیگارشیها و مستبدان اغلب برای دستیابی به قدرت با هم رقابت میکردند. اما دموکراسیها دولتهایی بودند که به شهروندان اجازه رای دادن میدادند و گاهی تحت سلطه یک ستمگر قرار میگرفتند.
برخی از مهمترین دولت شهرها آتن، اسپارتا، تباس، کورینت و دلفی بودند. از میان آنها آتن و اسپارتا قدرتمند ترین دولت شهر بودند. آتن یک دموکراتیک بود و اسپارتا دارای دو پادشاه و یک سیستم ایگارشی بود، اما هر دو در توسعه جامعه و فرهنگ یونان مهم بودند.
-
اسپارتا
محلی در یک منطقه حاصلخیز از پلوپونس- یک شبه جزیره در جنوب یونان- که جمعیت اسپارتا در آن بطور پیوسته بین سالهای ۶۰۰ و ۸۰۰ قبل از میلاد رشد کرد.
اسپارتا با توسعه اقتصادی پیچیده و قوی، قدرت خود را در سراسر پلوپونس گسترش داد و مردم روستاهای همسایه را تحت کنترل خود درآورد. اما مردم این روستاها نسبت به اسپارتیها از وضعیت برابر برخوردار نبودند. به آنها هلوت میگفتند که طبقهای از کارگران آزاد بودند. بر خلاف بردهها که اشخاص دیگری مالک آنها بود، هلوتها تا حدی از آزادی برخودار بودند و میتوانستند خانواده داشته باشند و همچنین تابع دولت اسپارتا بودند و ملزم به تهیه مواد غذایی اسپارتا بودند.
اسپارتیها منابع گستردهای را صرف توسعه دستگاه قدرتمند و ساختاری نظامی برای جلوگیری و مهار شورشها کردند. گرچه تفاوت بسیاری بین هلوتها و اسپارتها وجود داشت، اما جامعه اسپارت خود حداقل از لحاظ تئوری سلسله مراتب اجتماعی پیچیدهای نداشت.
جایگاه اجتماعی افراد به جای اینکه با ثروت تعیین شود، توسط دستاوردهای نظامی تعیین میشد. قدرت و نظم حتی در کودکان در سنین بسیار پایین مورد تاکید قرار میگرفت.
در سن هفت سالگی، پسران اسپارتایی از خانوادههای خود جدا شده و برای زندگی در پادگانهای نظامی برای گذراندن آموزشهای جدی نظامی فرستاده میشدند.
اگرچه جامعه اسپارتا از یک سلسله مراتب سختگیرانه اجتماعی برخوردار نبود، اما هنوز دارای برخی از گروههای تاثیرگذار بود. مانند تمام جوامع یونانی، اسپارتا تحت سلطه شهروندان مرد قرار داشت. نظام سیاسی اسپارت از این جهت غیرعادی بود که دارای دو پادشاه ارثی از دو خانواده جداگانه بود. این پادشاهان بهویژه هنگامی قدرت داشتند که یکی از آنها ارتش را در لشکرکشی رهبری میکرد.
پادشاهان همچنین کاهنان زئوس بودند و آنها در شورای بزرگان موسوم به ژروسیا که بالاترین دربار اسپارتا نیز بود، مینشستند. دو نفر از افسران نیز درهنگام مبارزات یکی از پادشاهان را همراهی میکردند.
زنان اسپارتا از حقوق بیشتری نسبت به زنان در سایر ایالتهای یونان برخوردار بودند. در اسپارتا آنها میتوانستند املاکی داشته باشند که غالبا از طریق جهیزیه و ارث به دست میآوردند. بعضی از زنان وقتی مردان خانوادههایشان در جنگ کشته میشدند، ثروتمند میشدند. در حقیقت، زنان سرانجام نزدیک به نیمی از سرزمین اسپارت را در اختیار داشتند. علاوه بر این، زنان اسپارتی میتوانستند با آزادی منطقی حرکت کنند، از دو و میدانی لذت ببرند و حتی شراب بنوشند.
-
آتن
آتن در اواخر قرن ششم پیش از میلاد به عنوان قدرت اقتصادی غالب در یونان ظهور کرد. با کشف نقره در کوههای همسایه قدرت و ثروت آن بیشتر تقویت شد. آتن در مرکز یک سیستم تجاری کارآمد با سایر شهرهای شهر یونان بود. تجارت برای آتن فوق العاده مهم بود، زیرا شرایط کشاورزی برای کشت غلات کافی برای جمعیت آن را نداشت.
سرانجام جمعیت آتن رشد کرد و همچنین از طریق تجارت دریایی ثروتمند شد. این ثروت به طور فزاینده ای در دست معدودی از اعضای اشراف متمرکز شد، که آنها نیز رهبران سیاسی بودند و سایر اعضای جامعه را در بدهی قرار میدادند. گاهی اوقات تا جایی پیش میرفت که برخی افراد برای پرداخت بدهی خود مجبور به برده شدن میشدند. بهعلاوه، از نظر قواعد شهر فقدان سازگاری وجود داشت.